سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاران خدا


خورشید! بر پیکری به جرم عشق تازیانه می زند.
اما نسیم! پلک های "سفید غریب" را می بندد و پیامش را برای امام مظلوم می برد:
-نه آقا جان! کوفه میا...

و زانوی آخرین شتر هم به خاک رسید. غیوران بنی هاشم رکاب می گیرند و آل الله را با احترام در سایه خیمه های برافراشته "قرار" می دهند. اما رنگ رخساره ی خواهری خبر از دلی "بی قرار" دارد...

..."سرت را بالا بگیر"
این کلام امام(ع) است خطاب به آزاد مردی که چکمه های لبریز از خاکش را به گردن آویخته بود و از اشک، غبار شرم را از صورتش می شست.
(سلام بر جناب حر)...

 

...دستی کوچک سپر تیغی شد که به اوج رفته بود تا در فرودش کار عمو را تمام کند!!!
-عقل می گفت:عدو بی پرواست.
-عشق می گفت:"غریب است عمو"......میدان را چنان سکوتی فرا گرفته که می توان صدای قدم هایش را شنید. به ناگاه صدای قاسم در گوش خیمه های حسین(ع) می پیچد!
(عمو جان به فریادم برس)...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 87/10/24 توسط هادی شکاری
درباره وبلاگ

هادی شکاری

www.zohor_63_k@yahoo.com
bahar 20